هوش مصنوعی: مردی با چشم درد به جای مراجعه به پزشک، به بیطار (دامپزشک) مراجعه کرد. بیطار داروی مخصوص حیوانات را در چشم او ریخت و باعث کوری او شد. در دادگاه، قاضی گفت که اگر مرد احمق نبود، به بیطار مراجعه نمی‌کرد. این داستان نشان می‌دهد که سپردن کارهای مهم به افراد ناآزموده، منجر به پشیمانی می‌شود و خردمندان چنین اشتباهی نمی‌کنند.
رده سنی: 12+ این متن دارای مفاهیم اخلاقی و پیام‌های آموزشی است که برای درک آن‌ها به سطحی از بلوغ فکری نیاز است. همچنین، استفاده از تمثیل و زبان ادبی ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

حکایت شمارهٔ ۱۴

مردکی را چشم درد خاست پیش بیطار رفت که دوا کن بیطار از آنچه در چشم چارپای میکند در دیده او کشید و کور شد حکومت به داور بردند. گفت برو هیچ تاوان نیست اگر این خر نبودی پیش بیطار نرفتی. مقصود ازین سخن آنست تا بدانی که هر آن که ناآزموده را کار بزرگ فرماید با آنکه ندامت برد به نزدیک خردمندان بخفت رای منسوب گردد.

ندهد هوشمند روشن رای
به فرومایه کارهای خطیر

بوریا باف اگر چه بافنده است
نبرندش به کارگاه حریر
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:حکایت شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.