هوش مصنوعی: پادشاهی دستور اعدام اسیری را صادر می‌کند. اسیر در حالت نومیدی به دشنام دادن به پادشاه پرداخته و می‌گوید که در موقعیت‌های ناامیدکننده، انسان هر چه در دل دارد بر زبان می‌آورد. یکی از وزیران با زیرکی و اشاره به آیات قرآنی درباره بخشش و کنترل خشم، پادشاه را به بخشیدن اسیر ترغیب می‌کند. وزیر دیگری با انتقاد از این رفتار، راستگویی را در حضور پادشاه ضروری می‌داند. پادشاه دروغ مصلحت‌آمیز وزیر اول را به راستی فتنه‌انگیز وزیر دوم ترجیح می‌دهد و از کشتن اسیر منصرف می‌شود. در پایان، ابیاتی درباره بی‌ثباتی دنیا و اهمیت توکل به خداوند نقل می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم پیچیده اخلاقی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، استفاده از آیات قرآنی و اشعار حکیمانه، فهم عمیق‌تری را می‌طلبد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

حکایت شمارهٔ ۱

پادشاهی را شنیدم به کشتنِ اسیری اشارت کرد. بیچاره درآن حالت نومیدی، ملک را دشنام دادن گرفت، و سقط گفتن که گفته‌اند هر که دست از جان بشوید، هر چه در دل دارد بگوید.

وقت ضرورت چو نماند گریز
دست بگیرد سر شمشیر تیز

اذا یئسَ الانسانُ طالَ لِسانُهُ
کَسنّورِ مغلوب یَصولُ عَلی الکلبِ
ملک پرسید چه می‌گوید؟ یکی از وزرای نیک محضر، گفت ای خداوند همی‌ گوید: وَ الْکاظِمینَ الغَیْظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النّاسِ ملک را رحمت آمد، و از سر خون او در گذشت وزیر دیگر که ضدّ او بود گفت: ابنای جنس ما را نشاید در حضرت پادشاهان جز به راستی سخن گفتن. این ملک را دشنام داد و ناسزا گفت. ملک روی ازین سخن در هم آمد و گفت: آن دروغ وی پسندیده تر آمد مرا زین راست که تو گفتی، که روی آن در مصلحتی بود و بنای این بر خبثی. و خردمندان گفته‌اند: دروغی مصلحت آمیز به که راستی فتنه‌انگیز.

هر که شاه آن کند که او گوید
حیف باشد که جز نکو گوید
بر طاق ایوان فریدون نبشته بود:

جهان ای برادر نماند به کس
دل اندر جهان آفرین بند و بس

مکن تکیه بر ملک دنیا و پشت
که بسیار کس چون تو پرورد و کشت

چو آهنگ رفتن کند جان پاک
چه بر تخت مردن چه بر روی خاک
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:حکایت شمارهٔ ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.