هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از حالت مستی و بی‌خودی عرفانی سخن می‌گوید و به مفاهیمی مانند عشق، فنا در خدا، و بی‌اعتنایی به بهشت و دوزخ اشاره می‌کند. شاعر از شمس تبریز به عنوان الهام‌بخش خود یاد می‌کند و بر اهمیت عشق و فداکاری در راه خدا تأکید می‌کند.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فنا در خدا و بی‌اعتنایی به بهشت و دوزخ ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده و نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۱۸۶

چُنان مَستم چُنان مَستم من امروز
که پیروزه نمی‌دانم زِ پیروز

به هر رَهْ راهْبَر هُشیار باید
دَرین رَهْ نیست جُز مَجنونْ قُلاوز

اگر زنده‌ست آن مَجْنون بیا گو
زِ من مَجنونیِ نادر بیاموز

اگر خواهی که تو دیوانه گردی
مِثالِ نَقْشِ من بر جامه بَردوز

خَلیل آن روز با آتش‌ همی‌گفت
اگر مویی زِ من باقی‌ست دَرسوز

بِدو می‌گفت آن آتش که ای شَهْ
به پیشَت من بمیرم تو بَرافروز

بهشت و دوزخ آمد دو غُلامَت
تو از غیرِ خدا مَحْفوظ و مَحْروز

پَیاپِیْ می‌سِتان از حَقْ شرابی
ندارد غیرِ عاشق اَنْدَران پوز

بِدِه صِحَّت به بیمارانِ عالَم
که در صِحَّت نه مَعلومی نه مَهْموز

چو ناگفته به پیشِ روح پیداست
چو پوشیده شود بر روح مَرموز؟

خَمُش کُن از خِصالِ شَمسِ تبریز
همان بهتر که باشد گنجْ مَکْنوز
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۸۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.