هوش مصنوعی: این شعر از سعدی به موضوعاتی مانند هنر، فقر، مدیحه‌سرایی، قناعت، و روابط اجتماعی می‌پردازد. شاعر از سختی‌های زندگی هنرمندان، ارزش هنر در برابر مال و ثروت، و اهمیت قناعت سخن می‌گوید. همچنین، او به نقد مدیحه‌سرایی و تأثیر آن بر هنر و شخصیت هنرمند اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و اجتماعی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات انتقادی و کنایه‌های موجود در متن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۲۸ - در عزت نفس

گویند سعدیا به چه بطال مانده‌ای
سختی مبر که وجه کفافت معینست

این دست سلطنت که تو داری به ملک شعر
پای ریاضتت به چه در قید دامنست؟

یکچند اگر مدیح کنی کامران شوی
صاحب هنر که مال ندارد تغابنست

بی‌زر میسرت نشود کام دوستان
چون کام دوستان ندهی کام دشمنست

آری مثل به کرکس مردارخور زدند
سیمرغ را که قاف قناعت نشیمنست

از من نیاید آنکه به دهقان و کدخدای
حاجت برم که فعل گدایان خرمنست

گر گوییم که سوزنی از سفله‌ای بخواه
چون خارپشت بر بدنم موی، سوزنست

گفتی رضای دوست میسر شود به سیم
این هم خلاف معرفت و رای روشنست

صد گنج شایگان به بهای جوی هنر
منت بر آنکه می‌دهد و حیف بر منست

کز جور شاهدان بر منعم برند عجز
من فارغم که شاهد من منعم منست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.