هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رنج‌ها و فرارهای متعدد خود سخن می‌گوید. او از جفای وطن، تهدیدهای دشمنان، قهر ناخدا، و بلایای طبیعی مانند سیل و طوفان گریخته است. با وجود توصیف خود به عنوان یک شاهباز، در نهایت خود را گنجشکی می‌داند که از اژدها فرار کرده است. او احساس درماندگی و پناه‌آوردن به خدا و رضا را بیان می‌کند و در پایان تأکید می‌کند که از عطا نیز گریخته است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عمیق عرفانی و اجتماعی است و درک کامل آن نیاز به آشنایی با اصطلاحات ادبی و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جفای وطن، قهر ناخدا، و فرار از بلایا ممکن است برای خوانندگان جوانتر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۲۳۶ - در شکر ایادی شمس الدین رئیس

من که خاقانیم جفای وطن
برده‌ام وز جفا گریخته‌ام

از خسان چو سار شور انگیز
چون ملخ بر ملا گریخته‌ام

شاه بازم هوا گرفته بلی
کز کمین بلا گریخته‌ام

نه نه شهباز چه؟ که گنجشکم
کز دم اژدها گریخته‌ام

گرنه آزرده‌ام ز دست خسان
دست بر سر چرا گریخته‌ام

ترسم از قهر ناخدا ترسان
لاجرم در خدا گریخته‌ام

از کمین کمان کشان قضا
در حصار رضا گریخته‌ام

من ز ارجیش ز ابر دست رئیس
وقت سیل سخا گریخته‌ام

آن نه سیل است چیست طوفان است
پس ز طوفان سرا گریخته‌ام

الغریق الغریق می‌گویم
ز آن چناند سیل تا گریخته‌ام

گر همه کس ز منع بگریزد
منم آن کز عطا گریخته‌ام
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.