هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از محتشم کاشانی، به توصیف زیبایی و جذابیت معشوق و تأثیرات عمیق عشق و عاشقی بر دل و جان عاشق می‌پردازد. در این شعر، از تشبیهات و استعاره‌های زیبا مانند ترک چشم، خنجر زدن، و لشگر حسن برای بیان احساسات استفاده شده است. همچنین، به موضوعاتی مانند بیگانگی، انتظار، و تسلیم در برابر عشق اشاره می‌شود.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۴۷۱

فتنه می‌خیزد از آن ترکانه دامن برزدن
عشوه می‌ریزد از آن مستانه گل بر سر زدن

ترک چشمش دارد آیا از کدام استاد یاد
دست از تمکین به جنبانیدن خنجر زدن

شیر دلرا کند گرد لشگر حسنش ز جا
نیست آسان خویش را بر قلب این لشگر زدن

قسمی از بیگانگی دارد که می‌بارد از آن
خانهٔ دل را به دست آشنائی در زدن

باده در خلوت کشیدن‌های او را در قفاست
سر ز جائی برزدن آتش به عالم در زدن

یک جهان لطف است ازو بعد از تواضعهای عام
سر ز من پیچیدن اندر حالت ساغر زدن

نرگس خنجرزن او زخم خنجر خورده را
می‌کشد از انتظار خنجر دیگر زدن

پیش آن چشم ای غزالان عشوهٔ چشم شما
نیست جز بر چشم مردم مشت خاکستر زدن

محتشم پروانه آن شمع گشتی وای تو
نیست کار سرسری گرد سر او پر زدن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.