هوش مصنوعی: این شعر از درد و رنج عاشق سخن می‌گوید که از تب و سوزش عشق در حال نالیدن است. عاشق در آتش عشق می‌سوزد و ناله‌هایش به آسمان می‌رسد. او از درد فراق و بیتوجهی معشوق رنج می‌برد و حتی مرگ نیز به فرمان اوست. شعر به شدت احساسی و پر از تصاویر عاشقانه و دردناک است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم مانند رنج، مرگ و عشق سوزان ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۳۷۲

ز تب نالان شدی جانان عاشق
بلا گردان جانت جان عاشق

ز سوز نالهٔ عاشق گدازت
به گردون می‌رسد افغان عاشق

تب گرم تو عالم را سیه کرد
ز خود بر سینهٔ سوزان عاشق

دمی صد بار از درد تو می‌مرد
اجل می‌برد اگر فرمان عاشق

به بالینت دمی نبود که گرید
نیالاید به خون دامان عاشق

کشی گر آهی از دل خیزد آتش
ز جان عاشقان جانان عاشق

به جان محتشم نه درد خود را
که باشد درد و محنت زان عاشق
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.