هوش مصنوعی: این متن شعری از حافظ است که در آن شاعر از عشق و عرفان سخن می‌گوید. او از رفتن پیر از مسجد به میخانه و تغییر جهت قبله به سمت خانه خمار صحبت می‌کند. شاعر به عشق و دیوانگی عاقلان در پی عشق اشاره می‌کند و از لطف و زیبایی معشوق و تأثیر آن بر دلش می‌گوید. همچنین، او از آه سوزان و تأثیر آن بر دل سنگین معشوق سخن می‌راند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عشقی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

غزل شمارهٔ ۱۰

دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما؟

ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون
روی سوی خانه ی خمار دارد پیر ما

در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفته‌ست در عهد ازل تقدیر ما

عقل اگر داند که دل در بند زلفش چون خوش است
عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما

روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد
زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما

با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی
آه آتشناک و سوز سینه ی شبگیر ما؟

تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.