هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقی است که از دوری معشوق رنج می‌برد. شاعر از بی‌توجهی معشوق و عدم تحقق وعده‌های او شکایت دارد. او از گذر عمر و هدر رفتن سرمایه‌ زندگی در انتظار وصال معشوق می‌گوید و از این که عشق معشوق برایش جز درد و رنج چیزی به همراه ندارد، اظهار ناراحتی می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی موجود در شعر، مانند درد دوری، گذر عمر و انتظار، برای درک و ارتباط برقرار کردن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌های زندگی دارد. این مفاهیم ممکن است برای سنین پایین‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۶۳

یار دل در میان نمی‌آرد
وز دل من نشان نمی‌آرد

سایه بر کار من نمی‌فکند
تا که کارم به جان نمی‌آرد

وز بزرگی اگرچه در کارست
خویشتن را بدان نمی‌آرد

کی به پیمان من درآرد سر
چون که سر در جهان نمی‌آرد

روز عمرم گذشت و وعدهٔ وصل
شب هجرش کران نمی‌آرد

عمر سرمایه‌ایست نامعلوم
تاب چندین زیان نمی‌آرد

به سر او که عشق او به سرم
یک بلا رایگان نمی‌آرد

به دروغی بر انوری همه عمر
گر سر آرد توان نمی‌آرد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.