هوش مصنوعی: این شعر از حسرت، عشق و رنج‌های عاطفی سخن می‌گوید. شاعر از دردها و حیرانی‌های ناشی از عشق و هوس می‌نالد و تأثیرات عمیق آن بر روح و روان خود را توصیف می‌کند. تصاویری مانند گنج درد، شعله‌های عشق و زندان آتشکده نشان‌دهنده‌ی عمق رنج و شیدایی اوست.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و روان‌شناختی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند زخم‌های عاطفی و حیرانی‌های ناشی از عشق نیاز به بلوغ فکری برای درک مناسب دارند.

شمارهٔ ۷۶

سالها دیده ما را مژه دربانی کرد
آخرش برد و سراپرده حیرانی کرد

سینه بی جگر از زخم تو پهلو دزدید
حیرتش آمد و ناسور پشیمانی کرد

گنج دردی به تماشای دلم آمد و دوش
این مصیبت کده را واله حیرانی کرد

حکم عشقست که دود جگرش پخته کند
آن خس خام که با شعله گران جانی کرد

شوری چشم هوس بود که مشاطه حسن
رفت و از زلف تو تعویذ پریشانی کرد

شعله‌ای بودم و سیر جگرم بود هوس
عشقم آورد و در آتشکده زندانی کرد

شکر طغیغان جنون گوی فصیحی که سحر
خس ما را نفس شعله فسون‌خوانی کرد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.