هوش مصنوعی: در این متن، صحنه‌ای از نبرد و آماده‌سازی سپاه برای جنگ توصیف شده است. سپیده‌دم فرا می‌رسد و منوچهر با تجهیزات کامل از قلب سپاه برمی‌خیزد. سپاهیان با خشم و هیجان آماده نبرد می‌شوند و زمین به‌دلیل حرکت سپاه و فیل‌ها به لرزه درمی‌آید. صحنه‌ای پر از هیاهو و جنب‌وجوش توصیف می‌شود که گویی بزمگاه جنگ است. شب فرا می‌رسد و خورشید ناپدید می‌شود. در نهایت، تور و سلم تصمیم به شبیخون می‌گیرند، اما جنگی رخ نمی‌دهد.
رده سنی: 14+ این متن دارای مفاهیم پیچیده‌تر ادبی و توصیفات حماسی است که ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، صحنه‌های نبرد و هیجان موجود در متن برای نوجوانان و بزرگسالان جذاب‌تر و مناسب‌تر است.

بخش ۱۶

سپیده چو از تیره شب بردمید
میان شب تیره اندر خمید

منوچهر برخاست از قلبگاه
ابا جوشن و تیغ و رومی کلاه

سپه یکسره نعره برداشتند
سنانها به ابر اندر افراشتند

پر از خشم سر ابروان پر ز چین
همی بر نوشتند روی زمین

چپ و راست و قلب و جناح سپاه
بیاراست لشکر چو بایست شاه

زمین شد به کردار کشتی برآب
تو گفتی سوی غرق دارد شتاب

بزد مهره بر کوههٔ ژنده پیل
زمین جنب جنبان چو دریای نیل

همان پیش پیلان تبیره زنان
خروشان و جوشان و پیلان دمان

یکی بزمگاهست گفتی به جای
ز شیپور و نالیدن کره نای

برفتند از جای یکسر چو کوه
دهاده برآمد ز هر دو گروه

بیابان چو دریای خون شد درست
تو گفتی که روی زمین لاله رست

پی ژنده پیلان بخون اندرون
چنان چون ز بیجاده باشد ستون

همه چیزگی با منوچهر بود
کزو مغز گیتی پر از مهر بود

چنین تا شب تیره سر بر کشید
درخشنده خورشید شد ناپدید

زمانه بیک سان ندارد درنگ
گهی شهد و نوش است و گاهی شرنگ

دل تور و سلم اندر آمد بجوش
به راه شبیخون نهادند گوش

چو شب روز شد کس نیامد به جنگ
دو جنگی گرفتند ساز درنگ
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۵
گوهر بعدی:بخش ۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.