هوش مصنوعی: شاعر در این شعر بیان می‌کند که با وجود تعلق به اصفهان، خود را متعلق به تمام جهان می‌داند و با همه انسان‌ها برادر است. او بر مهربانی، همدلی و صلح با همه تأکید دارد و از بدگمانی و دشمنی دوری می‌کند. همچنین، او خوشبختی را در خدمت به دیگران می‌داند و معتقد است که حق‌شناسی و نیکی به دیگران، سعادت واقعی است.
رده سنی: 12+ مفاهیم شعر شامل صلح جهانی، برادری و مهربانی است که برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک و الهام‌بخش است. همچنین، زبان شعر کمی پیچیده است و ممکن است برای کودکان کوچک‌تر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۳۴۸

خوانند گر چه خلق جهان اصفهانیم
زین آب و خاک زاده‌ام‌ اما جهانیم

من با بشر برادرم و زادهٔ جهان
زنهار اصفهانی تنها نخوانیم

با نوع خویش در همه جا زیر آسمان
روشن چو آفتاب بود مهربانیم

شد زندگانیم بغم نوع خویش صرف
این دولت است ماحصل زندگانیم

خواهم ز حق خود همه باشند کامیاب
حق داند این بود بجهان کامرانیم

دانم که هر چه بهر تو خواهم همان مراست
ای دوست استفاده کن از نکته دانیم

ای بدگمان بعکس تو پیوسته حال من
نیک است زانکه برحذر از بدگمانیم

با خصم هم صغیر بصلحم بجان دوست
تنها نه دوستدار محبان جانیم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.