هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و پراحساس، با تصاویر شاعرانه و استعاره‌های زیبا، حالات عاشقانه و دل‌سوخته‌ی شاعر را بیان می‌کند. او از زلف پریشان معشوق، نگاه‌های جادویی، و آتش عشق سخن می‌گوید و از رنج‌های عشق و دل‌تنگی‌هایش می‌نالد. شاعر با استفاده از عناصری مانند شمع، پروانه، آتش، و ویرانه، احساسات خود را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم مانند رنج عشق و دل‌سوختگی برای سنین پایین‌تر مناسب نیستند.

شمارهٔ ۴۱۳

گوشه چشم تو تا افتاد بر کاشانه ام
سرمه می خیزد به جای گرد از ویرانه ام

عاشق دلسوز سرگردان کند معشوق را
شمع بی تابانه گردد از سر پروانه ام

خرمن من پیش پیش برق دارد جست و خیز
می گریزد در ته آتش سپند از دانه ام

می کند نیش شکایت بر رگ خارا اثر
زلف او باشد پریشان از زبان شانه ام

از در و دیوار هر سنگی که آید بر سرم
سرمه آسا می کشد در چشم خود دیوانه ام

شیشه از خم گر چه حرف سربسر آورده است
می توان خواند از خط پشت لب پیمانه ام

شعله در هر جا برافروزد پر و بال من است
چون سمندر باشد از طفلی در آتشخانه ام

می کنم در موسم پیری تلاش عاشقی
سیل را معمار می داند به خود ویرانه ام

حامی پیمانه می سیدا چشم من است
برده از جا محتسب را گریه مستانه ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.