هوش مصنوعی: 
                                شاعر در این شعر از عشق و اشتیاق خود به معشوق میگوید و از دلتنگیها و حسرتهایش سخن میراند. او از جمال و زیبایی معشوق تمجید کرده و آرزوی وصال او را دارد. همچنین، از تکبر و جاهوجلال معشوق حیران است و تمایل خود را به خدمتگذاری او ابراز میکند.
                                
                                                                رده سنی: 
                                15+
                                محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی است که برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک و مناسب است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای کودکان کمسنوسال نامفهوم باشد.
                            
                        شمارهٔ ۳۹۵
                                                                                                                                            
                                                                            چشمم فتد در آینه گر برجمال تو
                                        
شاید که درزمانه ببینم مثال تو
                                                                                                                                                                                    
بختم سیاه گشته و آشفته خاطرم
این یک ز طره تو وآن یک زخال تو
                                                                                                                                                                                    
گفتی که قامتت چو کمان از چه گشته خم
خم گشته است ز ابروی همچون هلال تو
                                                                                                                                                                                    
بیرون نمی رودز سر من هوای تو
خالی نمی شود دل من از خیال تو
                                                                                                                                                                                    
برحال زار خسته دلان هیچ ننگری
حیرانم از تکبر و جاه وجلال تو
                                                                                                                                                                                    
ای خواجه گر مرا به غلامی کنی قبول
گه قنبر توگردم وگاهی بلال تو
                                                                                                                                                                                    
اقبال من ز بسکه بلنداست و ارجمند
آخر شود نصیب دل من وصال تو
                                                                                                                                    
                                                            شاید که درزمانه ببینم مثال تو
بختم سیاه گشته و آشفته خاطرم
این یک ز طره تو وآن یک زخال تو
گفتی که قامتت چو کمان از چه گشته خم
خم گشته است ز ابروی همچون هلال تو
بیرون نمی رودز سر من هوای تو
خالی نمی شود دل من از خیال تو
برحال زار خسته دلان هیچ ننگری
حیرانم از تکبر و جاه وجلال تو
ای خواجه گر مرا به غلامی کنی قبول
گه قنبر توگردم وگاهی بلال تو
اقبال من ز بسکه بلنداست و ارجمند
آخر شود نصیب دل من وصال تو
                                    وزن:  مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
                                
                                                                                        
                                    قالب:  غزل
                                
                                                                                        
                                    تعداد ابیات:  ۷                                
                            
                                                            
                            
                                                        
                            
                                این گوهر را بشنوید
                            
                            
                                                        این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
                            گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۴
                        
                    
                                                    
                        
                            گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۶
                        
                    
                                
            
                            نظرها و حاشیه ها
                        
                        
                        شما نخستین حاشیه را بنویسید.
                                                                     
                                         
                                         
                                         
                                         
                         
                        