هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از مولانا یا یکی از شاعران صوفیمسلک است که به وحدت وجود و تجلی خداوند در همه ذرات جهان میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند آفتاب، ماه، و باده لعل، به توصیف تجلی یگانه حق در جهان میپردازد و بر اهمیت درک این وحدت در درون دل تأکید میکند.
رده سنی:
16+
محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار بوده و نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۷۵
نظر دارد بسوی ما شه عیار تنها یک
نمود از هر طرف روئی بصد اظهار تنها یک
بروز او آفتاب است و بشب چونماه میتابد
همه ذرات می بینند او رخسار تنها یک
حدیث ما سوالله را نمی گوید بدرویشان
همه توحید میگویند آن رخسار تنها یک
شدیم از باده لعلش همه مست از می وحدت
ز لب می میدهد جانرا بت عیار تنها یک
درون خانه دل را صفا ده گوش جان بگشای
انا الحق میزند پیدا درو دیوار تنها یک
ندارد دیده او طاقت که بیند روی نیکو را
ز یک یک ذره می بینیم و او دیدار تنها یک
ز کهف دل برون رفتن نمی شاید نشین کوهی
تو را در غار دل چون هست یار غار تنها یک
نمود از هر طرف روئی بصد اظهار تنها یک
بروز او آفتاب است و بشب چونماه میتابد
همه ذرات می بینند او رخسار تنها یک
حدیث ما سوالله را نمی گوید بدرویشان
همه توحید میگویند آن رخسار تنها یک
شدیم از باده لعلش همه مست از می وحدت
ز لب می میدهد جانرا بت عیار تنها یک
درون خانه دل را صفا ده گوش جان بگشای
انا الحق میزند پیدا درو دیوار تنها یک
ندارد دیده او طاقت که بیند روی نیکو را
ز یک یک ذره می بینیم و او دیدار تنها یک
ز کهف دل برون رفتن نمی شاید نشین کوهی
تو را در غار دل چون هست یار غار تنها یک
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.