هوش مصنوعی: 
                                شاعر در این متن از عشق و وفاداری به معشوق سخن میگوید، حتی اگر این عشق با رنج و سختی همراه باشد. او از ترس تیغ معشوق و درد هجران میگوید، اما با این حال، عشق و وفای به معشوق برای او ارزشمندتر از هر چیز دیگری است، حتی از بهشت و کوثر. شاعر همچنین از سرنوشت و طالع خود شکایت دارد که همیشه درگیر مشکلات است.
                                
                                                                رده سنی: 
                                16+
                                متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به رنج و هجران نیاز به بلوغ فکری برای درک کامل دارد.
                            
                        شمارهٔ ۲۰
                                                                                                                                            
                                                                            کنون که سایهٔ تیغ تو بر سر است مرا
                                        
چه غم ز تابش خورشید محشر است مرا
                                                                                                                                                                                    
به قتل من نهراسی ز داد خواهی غیر
که خون بها ز تو یک زخم دیگر است مرا
                                                                                                                                                                                    
کفن قبا کنم از شوق در قیامت نیز
که این لباس در آنجا نه در خور است مرا
                                                                                                                                                                                    
سرم به حلقه ی فتراک اگر چه بربندی
که باز شور وفای تو در سر است مرا
                                                                                                                                                                                    
اگر به حشر هم از لعل و رخ دهی کامم
چه احتیاج به فردوس وکوثر است مرا
                                                                                                                                                                                    
کمال شوق عنانم زکف رها نکند
وگرنه نقض وفای تو باور است مرا
                                                                                                                                                                                    
دریغ کز شش و پنج سپهر شعبده باز
مدام مهره ی طالع به ششدر است مرا
                                                                                                                                                                                    
عتاب خشم پسنان عنایت است و خوشم
به بخت خویش که یاری ستمگر است مرا
                                                                                                                                                                                    
دلم خوش است صفایی به صبح وصل هنوز
که شام هجر صبوری میسر است مرا
                                                                                                                                    
                                                            چه غم ز تابش خورشید محشر است مرا
به قتل من نهراسی ز داد خواهی غیر
که خون بها ز تو یک زخم دیگر است مرا
کفن قبا کنم از شوق در قیامت نیز
که این لباس در آنجا نه در خور است مرا
سرم به حلقه ی فتراک اگر چه بربندی
که باز شور وفای تو در سر است مرا
اگر به حشر هم از لعل و رخ دهی کامم
چه احتیاج به فردوس وکوثر است مرا
کمال شوق عنانم زکف رها نکند
وگرنه نقض وفای تو باور است مرا
دریغ کز شش و پنج سپهر شعبده باز
مدام مهره ی طالع به ششدر است مرا
عتاب خشم پسنان عنایت است و خوشم
به بخت خویش که یاری ستمگر است مرا
دلم خوش است صفایی به صبح وصل هنوز
که شام هجر صبوری میسر است مرا
                                    وزن:  مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
                                
                                                                                        
                                    قالب:  غزل
                                
                                                                                        
                                    تعداد ابیات:  ۹                                
                            
                                                            
                            
                                                        
                            
                                این گوهر را بشنوید
                            
                            
                                                        این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
                            گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹
                        
                    
                                                    
                        
                            گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱
                        
                    
                                
            
                            نظرها و حاشیه ها
                        
                        
                        شما نخستین حاشیه را بنویسید.
                                                                     
                                         
                                         
                                         
                                         
                         
                        