هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از زیبایی و کمال معشوق خود سخن می‌گوید و از عشق و وفاداری خود به او صحبت می‌کند. همچنین، شاعر از جفا و دوری معشوق شکایت کرده و از تأثیرات این دوری بر زندگی خود می‌گوید. در نهایت، شاعر از وصال و شادی‌هایی که با معشوق تجربه کرده است، یاد می‌کند و از عشوه‌های معشوق و تأثیرات آن بر خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری کلاسیک ممکن است برای سنین پایین‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۳۸

ای رشک رخ حورا آخر چه جمالست این
وی سرو سمن سیما آخر چه کمالست این

کوشم به وفای تو کوشی به جفای من
کس نی که ترا گوید آخر چه خیالست این

نابوده شبی شادان از وصل تو ای جانان
در هجر مرا کشتی آخر چه وبالست این

شد اصل همه شادی ای دوست وصال تو
ای اصل همه شادی آخر چه وصالست این

هر گه که مرا بینی گویی که: مرا خواهی؟
گر می‌ندهی عشوه آخر چه سوالست این

خواهم که ترا بینم یک بار به هر ماهی
تن درندهی با من آخر چه ملالست این

هر مرغ که زیرک‌تر هر مرد که عاقل‌تر
در شد به جوال تو آخر چه جوالست این
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.