هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که از درد فراق و عشق به معشوق الهی سخن می‌گوید. شاعر از ناله‌های دل شکسته، صبر در برابر جفاهای معشوق، و امید به دیدار او می‌سراید. همچنین، اشاره‌ای به گذرا بودن دنیا و ارزش معنوی عشق حقیقی دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و شناخت ادبیات عرفانی دارد. همچنین، ممکن است برخی از اصطلاحات و تشبیهات برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۲۷۱

یک بار نخواندند و نگفتند کجایی
تا چند توان رفتن تا خوانده بجایی

ترسم ز خرابی دل ای دوست که گویند
این خانه نبودست در آن خانه خدایی

تا غیر شود شاد ز آزردگی من
دانسته زمن پرسی کازرده چرایی

بر هر که ستم رفت بباید کرمی کرد
شادم که بجز من نکند دوست جفایی

سر گشته شتابان ز پیت تا بکی این خلق
بگذار بگوییم که در خانه ی مایی

این وادی عشق است نه جولانگه شاهان
اینجاست که بخشند شهی را بگدایی

هر کس بمراد دل خود شاد بچیزیست
ماییم و غم یار،خدایا تو گوایی

ما را طمعی از تو جز این نیست که رویت
از دور ببینیم و بگوییم دعایی

چندان که ملولی ز نشاط او زتو خرسند
جز مهر خطایی نه و جز جور عطایی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.