هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و اخلاقی است که به موضوعاتی مانند دوری از دنیا، توجه به معنویات، انتقاد از دنیاپرستی و تأکید بر ارزش‌های معنوی می‌پردازد. شاعر از بی‌هدفی و گرفتاری انسان در دنیای مادی انتقاد می‌کند و بر لزوم رهایی از تعلقات دنیوی و توجه به حقیقت وجودی تأکید دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، برخی مفاهیم انتقادی و اخلاقی آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۷۷۵

تو را تا سر بود برجا کجا داری کله داری
که شمع از بی سری یابد کلاه از نور جباری

سر یک موی سر مفراز و سر در باز و سر بر نه
اگر پیش سر اندازان سزای تن، سری داری

چو بار آمد سر یحیی سرش بر تیرگی ماند
درین سر باختن این سر بدان گر مرد اسراری

مبر مویی وجود آنجا که دایم آن وجودت بس
که مویی نیست تدبیرت مگر از خویش بیزاری

اگر یک پرتو این نور بر هر دو جهان افتد
شود هر دو جهان از شرم چون یک ذره متواری

چو عالم ذره‌ای است اینجا ز عالم چند باشی تو
که در پیش چنین کاری کمر بندی به عیاری

چو شد ذات و صفت بندت مرو با این و آن آنجا
چو گل زانجا برند آنجا چه خواهی برد جز زاری

صفات نیک و بد آنجا بسوزد آتش غیرت
مبر جز هیچ آنجا هیچ تا برهی به دشواری

چه می‌گویم نه‌ای تو مرد این اسرار دین‌پرور
که تو از دنیی جافی بماندی در نگونساری

به دنیا عمر در جوجو بسر بردی عجب این است
که در عقباب خواهد بود زان جوجو گرفتاری

به دنیا و به عقبی در چو خر در جو به جو ماندی
ز روح عیسوی بویی به تو نرسید پنداری

چو در جانت ز دنیا بار بسیار است و از دین نه
تو را زین بار جان دین رفت و دنیا هم به سر باری

اگر از زندگی خود نکردی ذره‌ای حاصل
چه داری غم چو کردی جمع این دنیای مرداری

دل عطار خونی شد ازین دریای بوقلمون
چه دنیا دیو مردم‌خوار و چندین خلق پرواری
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.