هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از معشوق خود گلایه می‌کند که ابتدا با عشوه و وعده‌های شیرین او را شادمان کرد، اما در نهایت با دوری و بی‌مهری، دلش را شکست و او را به رنج و اندوه فرو برد. شاعر از جور و ستم معشوق شکایت می‌کند و احساس می‌کند که معشوق او را به سختی‌های زیادی دچار کرده است.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عشقی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشقی و شکایت از معشوق نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری دارد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۷۶۰

درج یاقوت درفشان کردی
دیو بودی و قصد جان کردی

شکری خواستم از لعل لبت
هر دو لب را شکرستان کردی

گفتم این لحظه یافتم شکری
روی از آستین نهان کردی

وا گرفتی ز بیدلی شکری
با چنین لب چرا چنان کردی

از سبک روحی تو این نسزد
گر تو بر خشم سر گران کردی

عشوه دادی مرا در اول کار
دلم از وصل شادمان کردی

آخر کار چون ز دست شدم
چشمم از هجر خون‌فشان کردی

ریختی تیر غمزه بر رویم
تا مرا پشت چون کمان کردی

چون دلم پیش خود هدف دیدی
دل من بد بتر از آن کردی

آن چه کردی ز جور با عطار
شیوهٔ دور آسمان کردی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.