هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به توصیف موجودی عجیب و خیالی میپردازد که ویژگیهای متناقض و غیرعادی دارد. این موجود از آتش میگذرد، در دریا شناور میشود، و اعضای بدنش از جهات مختلفی تشکیل شدهاند. شاعر با زبانی طنزآمیز و کنایهآمیز، مدح این موجود را به گونهای بیان میکند که در واقع نکوهش است. در پایان، شاعر به عیوب این موجود اشاره میکند و رفتارهای ناپسند آن را برمیشمارد.
رده سنی:
15+
این متن دارای مفاهیم کنایهآمیز و طنز پیچیده است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات دارد. همچنین، برخی از اشارات غیرمستقیم و بازی با کلمات ممکن است برای کودکان کمسنوسال نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۲ - لغز
بر دَوَد چون سمندراز آتش
بگذرد چون سفینه از دریا
هر دو دست وی از جنوب و شمال
هر دو پای وی از نسیم و صبا
رنگ در کوه و شیر در بیشه
بال در بحر و غول در صحرا
چو ببالا برآید از پستی
هست ماننده ی دعای ریا
بر شود حالی و فرود آید
راست ماننده ی دغا و قضا
این عجب تر که گر ز جابلقا
گویم او را، چو برنشینم، ها
نرسیده هنوزها، به الف
کاو رسیده بود به جابلسا
هرچه در مدح او تو را گفتم
همه بر عکس گفتم و عمدا
تا برابن استرم سوار مپرس
که چه آید برویم از اعدا
اولا، استری است سست و نکون
حاصل او شماتت اعدا
آگه از حال هاجر و هاروت
زاده در عهد آدم و حوا
از بن رود نیل خورده خصیل
بر سر کوه قاف کرده چرا
نه کس از من پذیردش به صله
نه کس از من ستاندش بدعا
بدترین عیب او بخواهم گفت
چند دارم نهان، زبهر چرا
هر کجا نرخری بدید ز دور
کوی سوی او همی کند عمدا
گه به تعریض مردمان گویند
که چه نیک اوفتد سزا سزا
بگذرد چون سفینه از دریا
هر دو دست وی از جنوب و شمال
هر دو پای وی از نسیم و صبا
رنگ در کوه و شیر در بیشه
بال در بحر و غول در صحرا
چو ببالا برآید از پستی
هست ماننده ی دعای ریا
بر شود حالی و فرود آید
راست ماننده ی دغا و قضا
این عجب تر که گر ز جابلقا
گویم او را، چو برنشینم، ها
نرسیده هنوزها، به الف
کاو رسیده بود به جابلسا
هرچه در مدح او تو را گفتم
همه بر عکس گفتم و عمدا
تا برابن استرم سوار مپرس
که چه آید برویم از اعدا
اولا، استری است سست و نکون
حاصل او شماتت اعدا
آگه از حال هاجر و هاروت
زاده در عهد آدم و حوا
از بن رود نیل خورده خصیل
بر سر کوه قاف کرده چرا
نه کس از من پذیردش به صله
نه کس از من ستاندش بدعا
بدترین عیب او بخواهم گفت
چند دارم نهان، زبهر چرا
هر کجا نرخری بدید ز دور
کوی سوی او همی کند عمدا
گه به تعریض مردمان گویند
که چه نیک اوفتد سزا سزا
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.