هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و فراق معشوق خود سخن می‌گوید و بیان می‌کند که از زیبایی‌های معشوق مانند زلف، رخ، خال و لب او به شام و سحر، مشک و شکر تشبیه کرده‌است. او از درد فراق و اشک‌هایی که می‌ریزد می‌گوید و اینکه هرگز نمی‌تواند معشوق را از خیال خود دور کند. شاعر همچنین اشاره می‌کند که معشوق او را نمی‌شناسد و این ناشناسی باعث درد بیشتری می‌شود.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از تشبیهات و استعارات پیچیده‌ی ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد که معمولاً در سنین بالاتر وجود دارد.

غزل شمارهٔ ۵۵۴

زلف و رخت از شام و سحر باز ندانم
خال و لبت از مشک و شکر باز ندانم

از فرقت رویت ز دل پر شرر خویش
آهی که برآرم ز شرر باز ندانم

روی تو که هرگز ز خیالم نشود دور
از بس که بگریم به نظر باز ندانم

گویی که مرا باز ندانی چو ببینی
شاید چو نمی‌بینمت ار باز ندانم

اشکم که همی از دم سردم چو جگر بست
بر چهرهٔ زردم ز جگر باز ندانم

با پشت دوتا از غم روی تو چنانم
کز دست غمت پای ز سر باز ندانم

زانگاه که عطار تو را تنگ شکر خواند
در وصف تو شعرم ز شکر باز ندانم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.