هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عطار بیانگر عشق عمیق و بی‌حد شاعر به معشوق است. شاعر از بیان عشق خود به معشوق و توصیف زیبایی‌های او احساس شرم و دریغ می‌کند و حتی ذره‌ای از تصور چهره‌ی معشوق را برتر از همه‌ی جهان می‌داند. او از هرگونه توصیف و بیان عشق خود احساس ناتوانی می‌کند و این عشق را فراتر از هر چیزی می‌داند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات ادبی کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات فارسی دارد.

غزل شمارهٔ ۳۵۲

عشق تو به جان دریغم آید
نامت به زبان دریغم آید

وصف سر زلف پر طلسمت
از شرح و بیان دریغم آید

از زلف تو سرکشان ره را
یک موی نشان دریغم آید

من موی‌میان نگویمت زانک
این وصف بدان دریغم آید

هر چند میان تو چو مویی است
مویی به میان دریغم آید

دل می‌خواهی و من نیم آنک
هرگز ز تو جان دریغم آید

یک ذره خیال چهرهٔ تو
از هر دو جهان دریغم آید

نی نی که ز رخ نقاب بردار
کان روی نهان دریغم آید

عطار چون از تو شد سبک دل
در بند گران دریغم آید
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.