هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق خود سخن می‌گوید. او از خط خوش معشوق، موهای سیاه و پیچیده‌اش، و لب شیرین او به زیبایی یاد می‌کند. شاعر همچنین از عشق و شوقی که معشوق در او ایجاد کرده است، سخن می‌گوید و این احساسات را با عناصر طبیعت مانند خورشید و ماه مقایسه می‌کند. در نهایت، شاعر از عشق خود به معشوق و تأثیرات عمیق آن بر روح و روان خود صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارد.

غزل شمارهٔ ۲۱۲

خطت خورشید را در دامن آورد
ز مشک ناب خرمن خرمن آورد

چنان خطت برآوردست دستی
که با خورشید و مه در گردن آورد

کله‌دار فلک از عشق خطت
چو گل کرده قبا پیراهن آورد

خط مشکینت جوشی در دل انداخت
لب شیرینت جوشی در من آورد

فلک را عشق تو در گردش انداخت
جهان را شوق تو در شیون آورد

ندانم تا فلک در هیچ دوری
به خوبی تو یک سیمین‌تن آورد

فلک چون هر شبی زلف تو می‌دید
که چندین حلقهٔ مردافکن آورد

ز چشم بد بترسید از کواکب
سر زلف تو را چوبک‌زن آورد

از آن سر رشته گم کردم که رویت
دهانی همچو چشم سوزن آورد

از آن سرگشته دل ماندم که لعلت
گهر سی‌دانه در یک ارزن آورد

ز بهر ذره‌ای وصل تو هر روز
اگر خورشید وجهی روشن آورد

چون آن ذره نیافت از خجلت آن
فرو شد زرد و سر در دامن آورد

دل عطار در وصلت ضمیری
به اسرار سخن آبستن آورد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.