هوش مصنوعی: این متن شعری است که از ساقی می‌خواهد صبحگاهان شرابی بنوشاند تا روح خفتگان را تقویت کند. شاعر از اهمیت نوشیدن شراب و شکستن توبه سخن می‌گوید و به مطرب می‌گوید که آوازی بخواند. او همچنین به سرانجام زندگی و طوفان بلا اشاره می‌کند و از عطار و مرغ سحر یاد می‌کند.
رده سنی: 18+ این متن شامل مفاهیم عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به شراب و می‌گساری ممکن است برای سنین پایین‌تر مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۴۷

صبح دم زد ساقیا هین الصبوح
خفتگان را در قدح کن قوت روح

در قدح ریز آب خضر از جام جم
باز نتوان گشت ازین در بی فتوح

توبه بشکن تا درست آیی ز کار
چند گویی توبه‌ای دارم نصوح

مطربا قولی بگو از راهوی
راه راه راهوی است اندر صبوح

دل ز مستی قول کس می‌نشنود
زانکه بشنوده است قول بوالفتوح

چون سرانجام تو طوفان بلاست
عمر تو چه یک نفس چه عمر نوح

گر ز عطار این سخن می‌نشنوی
بشنو از مرغ سحر صور صلوح
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.