هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و سوز دل عاشقان سخن می‌گوید. او از تأثیر عشق بر جان و دل عاشقان و تغییراتی که در وجودشان ایجاد می‌شود، صحبت می‌کند. شاعر همچنین از زیبایی و جمال معشوق و تأثیر آن بر عالم هستی می‌گوید و از عشق به عنوان نیرویی که جهان را در بر می‌گیرد، یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده‌ی عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۳۷

آتش سودای تو عالم جان در گرفت
سوز دل عاشقانت هر دو جهان در گرفت

جان که فروشد به عشق زندهٔ جاوید گشت
دل که بدانست حال ماتم جان در گرفت

از پس چندین هزار پرده که در پیش بود
روی تو یک شعله زد کون و مکان در گرفت

چون تو برانداختی برقع عزت ز پیش
جان متحیر بماند عقل فغان در گرفت

بر سر کوی تو عشق آتش دل برفروخت
شمع دل عاشقانت جمله از آن در گرفت

جرعهٔ اندوه تو تا دل من نوش کرد
زآتش آه دلم کام و زبان در گرفت

تا که ز رنگ رخت یافت دل من نشان
روی من از خون دل رنگ و نشان در گرفت

جان و دل عاشقان خرقه شد اندر میان
زانکه سماع غمت در همگان در گرفت

راست که عطار داد حسن و جمال تو شرح
سینه برآورد جوش دل خفقان در گرفت
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.