هوش مصنوعی: این متن به بیان ماهیت عشق و ناتوانی عقل در درک کامل آن می‌پردازد. عشق فراتر از بیان و استعاره است و تنها دل می‌تواند جوهر آن را درک کند. متن تأکید می‌کند که عشق ارزش فداکاری و از خودگذشتگی را دارد و لحظات بدون عشق بی‌ارزش هستند. همچنین، از مخاطب دعوت می‌کند تا از قید نفس رها شود و به عشق حقیقی بپیوندد.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فداکاری و از خودگذشتگی نیاز به درک و تجربه بیشتری دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۱۰۵

سخن عشق جز اشارت نیست
عشق در بند استعارت نیست

دل شناسد که چیست جوهر عشق
عقل را ذره‌ای بصارت نیست

در عبارت همی نگنجد عشق
عشق از عالم عبارت نیست

هر که را دل ز عشق گشت خراب
بعد از آن هرگزش عمارت نیست

عشق بستان و خویشتن بفروش
که نکوتر ازین تجارت نیست

گر شود فوت لحظه‌ای بی عشق
هرگز آن لحظه را کفارت نیست

دل خود را ز گور نفس برآر
که دلت را جز این زیارت نیست

تن خود را به خون دیده بشوی
که تنت را جز این طهارت نیست

پر شد از دوست هر دو کون ولیک
سوی او زهرهٔ اشارت نیست

دل شوریدگان چو غارت کرد
بانگ بر زد که جای غارت نیست

تن در این کار در ده ای عطار
زانکه این کار ما حقارت نیست
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۶
نظرها و حاشیه ها
یه بنده خدا
۱۳۹۹/۱۰/۲۷ ۱۰:۵۳

عالی