هوش مصنوعی: این متن به موضوع عشق و عرفان می‌پردازد و بیان می‌کند که عشق به معشوق (جمال جانان) مانند دریایی آتشین است که عاشق را می‌سوزاند. در این مسیر، عاشق باید از کفر و دین عبور کند، زیرا عشق فراتر از این مفاهیم است. عاشق در ابتدای راه مانند سایه‌ای بر زمین است، اما با گذشت زمان و رسیدن به مقامات بالاتر، از سایه‌ها عبور می‌کند. متن همچنین اشاره می‌کند که در راه طریقت، تنها افراد معدودی به حقیقت دست می‌یابند و این مسیر دشوار و پرچالش است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عبور از کفر و دین ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده و نیازمند توضیح بیشتر باشد.

غزل شمارهٔ ۹۱

عشق جمال جانان دریای آتشین است
گر عاشقی بسوزی زیرا که راه این است

جایی که شمع رخشان ناگاه بر فروزند
پروانه چون نسوزد کش سوختن یقین است

گر سر عشق خواهی از کفر و دین گذر کن
کانجا که عشق آمد چه جای کفر و دین است

عاشق که در ره آید اندر مقام اول
چون سایه‌ای به خواری افتاده در زمین است

چون مدتی برآید سایه نماند اصلا
کز دور جایگاهی خورشید در کمین است

چندین هزار رهرو دعوی عشق کردند
برخاتم طریقت منصور چون نگین است

هرکس که در معنی زین بحر بازیابد
در ملک هر دو عالم جاوید نازنین است

کاری قوی است عالی کاندر ره طریقت
بر هر هزار سالی یک مرد راه‌بین است

تو مرد ره چه دانی زیرا که مرد ره را
اول قدم درین ره بر چرخ هفتمین است

عطار اندرین ره جایی فتاد کانجا
برتر ز جسم و جان است بیرون ز مهر و کین است
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.