هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از قاسم انوار، عشق را به عنوان نیرویی قدرتمند و الهی توصیف می‌کند که از غم و فکر دنیا رها می‌سازد و انسان را به دیوانگی و مستی می‌کشاند. شاعر عشق را بی‌ریا و خالص می‌داند و آن را به عنوان پادشاه حقیقت معرفی می‌کند. در پایان، شاعر از زاهد و هشیار انتقاد می‌کند و مستی عشق را برتر می‌شمارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌هایی مانند مستی و دیوانگی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از واژه‌ها و مفاهیم نیاز به دانش ادبی و عرفانی پایه دارند.

شمارهٔ ۴۱۳

در تو عجب مانده ام ای عشق شنگ
نوری و ناری بگه صلح و جنگ

از غم و فکر دو جهان رسته است
عاشق دیوانه مست ملنگ

عشق خدا پادشه راست گوست
عشق ندارد صفت ریو و رنگ

جرعه ای از جام محبت بنوش
باز ره از باده و افیون و بنگ

عشق چو شوریده و دیوانه شد
بحر جهانرا بکشد چون نهنگ

چونکه مرا زاهد و هشیار دید
ساقی جان باده دهد بی درنگ

قاسم، اگر مست نه ای کژ مرو
از تو کسی نشنود این عذر لنگ
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.