هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق الهی و زمینی سخن می‌گوید. شاعر از درد عشق و بی‌قراری ناشی از آن می‌گوید و عشق را به عنوان نیرویی برتر از عقل توصیف می‌کند. او عشق را راهی به سوی خدا می‌داند و از ضرورت تسلیم در برابر آن سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی نیاز به دانش ادبی و فلسفی پایه دارد.

شمارهٔ ۲۵۲

تا به کی خاطر من واله و شیدا باشد؟
در بیابان غمت بی سر و بی پا باشد؟

در بیابان تمنای تو صد جان بجویست
راه عشقست که بی میل و محابا باشد

دل ما طالب حسنست، چه شاید گفتن؟
حسن عشقست که او احسن حسنا باشد

رو مگردان تو ازین عشق،که این عشق خدا
نا گزیریست که اندر همه اشیا باشد

روز محشر،که سراز خاک لحد بردارم
جان و دل را هوس عشق و تولا باشد

گر ترا صفوت جان هست،به انصاف بگو:
عشق و مستوری و مستی چه تمناباشد؟

عقل اگر علت اولی بود از قول حکیم
عشق اولیست که او علت اولا باشد

جان شیرین به همه حال بباید دادن
خاصه با درد تو،کانا حسن و اولا باشد

گفتم: از عشق چه راهست به عقل؟ای دل و دین
گفت: قاسم، ز ثری تا به ثریا باشد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.