هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از قاسم، شوریدگی عاشقانه و عشق الهی را به تصویر می‌کشد. شاعر از وحدت وجود، حیرت عقل در برابر عشق، و ارزش بخشیدن به گدایان عشق سخن می‌گوید. او از اشتیاق بی‌پایان به معشوق، پریشانی‌های عشق، و وابستگی جان به عشق الهی می‌سراید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عشق الهی در این شعر نیاز به درک و بلوغ فکری دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد قابل درک است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان شعری کلاسیک برای مخاطبان کم‌سن‌تر ممکن است نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۲۴

در نهان خانه وحدت قمری پنهان است
که همو جان جهانست و همو جانانست

هیچ جا نیست وزو هیچ محل خالی نیست
عقل حیرت زده در شیوه او حیرانست

پیش ما قاعده اینست، مسلم دارید
هر گدایی که ز کوی تو رسد سلطانست

دلم از دست ببردی و بهجران دادی
داستان من شوریده ازین دستانست

گر بصدنامه نویسم صفت مشتاقی
اشتیاقم بملاقات تو صد چندانست

رسم آشفتگی و وصف پریشانی ها
بی خطا چین سر زلف ترا در شانست

قاسم از شیوه سودای تو شوریده دلست
دل سودا زده با عشق تو جان در جانست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.