هوش مصنوعی: این شعر از سعدی بیانگر حال و هوای رندان و عاشقان است که خود را از عقل و دانش دور می‌دانند و به عشق و مستی و رندی می‌پردازند. شاعر خود و هم‌نشینانش را پروانه‌هایی می‌داند که به دور شمع عشق می‌گردند و از عقل و فرزانگی دوری می‌جویند. او از دنیای مادی و ارزش‌های ظاهری آن فاصله گرفته و به دنبال معنا و حقیقت درونی است.
رده سنی: 18+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند رندی و مستی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

غزل ۴۶

ساقیا می ده که ما دردی کش میخانه‌ایم
با خرابات آشناییم از خرد بیگانه‌ایم

خویشتن سوزیم و جان بر سر نهاده شمع‌وار
هر کجا در مجلسی شمعیست ما پروانه‌ایم

اهل دانش را درین گفتار با ما کار نیست
عاقلان را کی زیان دارد که ما دیوانه‌ایم

گر چه قومی را صلاح و نیکنامی ظاهرست
ما به قلاشی و رندی در جهان افسانه‌ایم

اندرین راه ار بدانی هر دو بر یک جاده‌ایم
واندرین کوی ارببینی هر دو از یک خانه‌ایم

خلق می‌گویند جاه و فضل در فرزانگیست
گو مباش اینها که ما رندان نافرزانه‌ایم

عیب تست ار چشم گوهر بین نداری ورنه ما
هر یک اندر بحر معنی گوهر یکدانه‌ایم

از بیابان عدم دی آمده فردا شده
کمتر از عیشی یک امشب کاندرین کاشانه‌ایم

سعدیا گر بادهٔ صافیت باید باز گو
ساقیا می ده که ما دردی کش میخانه‌ایم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۴۵
گوهر بعدی:غزل ۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.