هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق و غیرت خود سخن میگوید. او از درد فراق و اشتیاق به معشوق مینالد و آرزو میکند که ای کاش معشوق او را نیز به چشم میدید. شاعر از شرم و حیا معشوق نیز سخن میگوید و آن را با زیبایی و درخشندگی خورشید مقایسه میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که درک آنها ممکن است برای کودکان و نوجوانان زیر 16 سال دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات و استعارات موجود در شعر ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل داشته باشد.
شمارهٔ ۱۳۴۰
غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره داشتی
ذره یی خاکرهش در چشم من نگذاشتی
گرنه بر بالای هم نه طاق بستی این سرای
گرد باد آه من سقفش ز جا برداشتی
گل شکفت از خاکره هرجا سگ او پا نهاد
کاشکی چشم مرا هم خاک راه انگاشتی
گر بخاک پای او بودی فلک را دسترس
چشمه خورشید را صد ره بخاک انباشتی
من ز بختم گل شکفتن چشم او در راه من
گر توانستی بجای سبزه پیکان داشتی
با چنین رویی که پنهان شد ز شرم او ملک
کی شدی خورشید پیدا گر حیایی داشتی
پیش اهلی با چنین رسوایی و شرمندگی
هرکه مجنون را بدیدی عاقلی پنداشتی
ذره یی خاکرهش در چشم من نگذاشتی
گرنه بر بالای هم نه طاق بستی این سرای
گرد باد آه من سقفش ز جا برداشتی
گل شکفت از خاکره هرجا سگ او پا نهاد
کاشکی چشم مرا هم خاک راه انگاشتی
گر بخاک پای او بودی فلک را دسترس
چشمه خورشید را صد ره بخاک انباشتی
من ز بختم گل شکفتن چشم او در راه من
گر توانستی بجای سبزه پیکان داشتی
با چنین رویی که پنهان شد ز شرم او ملک
کی شدی خورشید پیدا گر حیایی داشتی
پیش اهلی با چنین رسوایی و شرمندگی
هرکه مجنون را بدیدی عاقلی پنداشتی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.