هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق، فراق، و رنجهای عاشقی سخن میگوید. او از زیبایی معشوق، دوری از او، و دردهای درونی خود مینویسد و با استفاده از استعارهها و تصاویر شاعرانه، احساسات خود را بیان میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات به رنج و فراق نیاز به درک عاطفی بالاتری دارد.
شمارهٔ ۷۳۲
مشاطه تو جلوه ناز ای پسر بود
طاووس را چه حاجت مشاطه گر بود
با سایه همرهی نکنم شب بکوی تو
صاحب نظر ز سایه خود بر حذر بود
گر سیل خون ز دیده فشانیم دور نیست
ماراکه از تو آنهمه خون در جگر بود
ذوقی است کشته کشتن عاشق ز بهر تو
ور جان دهد بپای تو ذوقی دگر بود
از نخل آرزو رطبی گر نمیدهی
سنگی بزن که از تو مرا این ثمر بود
هرچند عاشقان گله از دلبران کنند
مارا شکایت از دل خود بیشتر بود
گر شمع راه مرغ سحر شد چراغ گل
ما را چراغ راه زآه سحر بود
اهلی چو بنده نگهی شد بیک نظر
او را بخر که قیمت او یک نظر بود
طاووس را چه حاجت مشاطه گر بود
با سایه همرهی نکنم شب بکوی تو
صاحب نظر ز سایه خود بر حذر بود
گر سیل خون ز دیده فشانیم دور نیست
ماراکه از تو آنهمه خون در جگر بود
ذوقی است کشته کشتن عاشق ز بهر تو
ور جان دهد بپای تو ذوقی دگر بود
از نخل آرزو رطبی گر نمیدهی
سنگی بزن که از تو مرا این ثمر بود
هرچند عاشقان گله از دلبران کنند
مارا شکایت از دل خود بیشتر بود
گر شمع راه مرغ سحر شد چراغ گل
ما را چراغ راه زآه سحر بود
اهلی چو بنده نگهی شد بیک نظر
او را بخر که قیمت او یک نظر بود
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.