هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از روزهای گذشته یاد می‌کند که با آزادی و بی‌پروایی شراب می‌نوشید. او از زاهدانی که مانع لذت‌های او شدند شکایت دارد و بیان می‌کند که اگر اختیار داشت، زندگی را به شیرینی می‌گذراند. همچنین، او از سختی‌های زندگی و روزگار تلخ خود گله می‌کند و آرزو می‌کند که ای کاش در دوران کودکی از قناعت بیشتر بهره می‌برد. در نهایت، او اظهار می‌دارد که اگر شراب داشت، غم و دردهایش را فراموش می‌کرد.
رده سنی: 18+ متن شامل مضامینی مانند شراب‌خواری و نگاه انتقادی به زهد است که برای مخاطبان زیر 18 سال ممکن است نامناسب یا نیازمند توضیح باشد. همچنین، درک عمیقتر از مفاهیم فلسفی و عرفانی موجود در شعر، به بلوغ فکری بیشتری نیاز دارد.

شمارهٔ ۷۸۴

خوش آن روزی که می در هر چمن بی باک می خوردم
به دستم بود اگر جامی، به پای تاک می خوردم

ز ساقی، جام می نگرفتن زاهد هلاکم کرد
به دست من اگر می داد، آن را پاک می خوردم!

محبت کرد از بس تلخ بر من زندگانی را
اگر زهرم نمی داد آسمان، تریاک می خوردم!

پی روزی عجب گر ترک استغنا کنم اکنون
که در ایام طفلی از قناعت خاک می خوردم

سلیم از بی شرابی مبتلای صد غم و دردم
اگر می داشتم می، کی غم افلاک می خوردم؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.