هوش مصنوعی:
این شعر از سلیم، به زیبایی احساسات عاشقانه و دیوانگی ناشی از عشق را به تصویر میکشد. شاعر با استفاده از استعارههای زیبا مانند چراغ، آیینه، و گل، حالات درونی خود را بیان میکند. او از گرمای عشق حتی پس از سوختن، از تب عاشقی، و از بیقراری ناشی از عشق سخن میگوید. همچنین، به ناتوانی در انتخاب بین عقل و جنون در عاشقی اشاره میکند و در نهایت، از دود ناشی از بیمیی (بیعشقی) در دماغش میگوید که مانند چراغی بدون روغن است.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استعارههای پیچیده است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند دیوانگی عشق و تب عاشقی ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۷۲۹
چون کند در انجمن تاب رخش روشن چراغ
پرتو خود را به دور اندازد از روزن چراغ
بس که بعد از سوختن هم گرم دارد تب مرا
می کند آیینه از خاکسترم روشن چراغ
گر گریبان را گشاید بر نسیم، از عقل نیست
آنکه چون فانوس دارد در ته دامن چراغ
برنیامد کامم از عقل و جنون در عاشقی
نه ز گلشن گل به کف دارد، نه از گلخن چراغ
بی می ناب از دماغم دود می خیزد سلیم
این چنین باشد چو خالی گردد از روغن چراغ
پرتو خود را به دور اندازد از روزن چراغ
بس که بعد از سوختن هم گرم دارد تب مرا
می کند آیینه از خاکسترم روشن چراغ
گر گریبان را گشاید بر نسیم، از عقل نیست
آنکه چون فانوس دارد در ته دامن چراغ
برنیامد کامم از عقل و جنون در عاشقی
نه ز گلشن گل به کف دارد، نه از گلخن چراغ
بی می ناب از دماغم دود می خیزد سلیم
این چنین باشد چو خالی گردد از روغن چراغ
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.