6
عاشقان را عشق بادا قوتشان
گنج و دُرّ و گوهر و یاقوتشان
عاشقان را غیر عشقت گنج نیست
گرچه رنجستی ولیکن رنج نیست
در حقیقت چون طلسم گنج هست
دیدهای گنجی بدون رنج هست؟
ای خوش آن رنجی که گنجش وصل توست
ای خوش آن فرعی که اصلش اصل توست
ما ز گلزار وصالت آمدیم
جملگیمان خار حسرت آمدیم
ای خدا گلشن نما صحرای دل
مهر و بادی دررسان در آب و گِل
تا ز مهر شمس تو دل، بَر دهد
غنچهای از گلشن دلبر دهد
عاشقان را عشق بادا قوتشان
گنج و دُرّ و گوهر و یاقوتشان
عاشقان را غیر عشقت گنج نیست
گرچه رنجستی ولیکن رنج نیست
در حقیقت چون طلسم گنج هست
دیدهای گنجی بدون رنج هست؟
ای خوش آن رنجی که گنجش وصل توست
ای خوش آن فرعی که اصلش اصل توست
ما ز گلزار وصالت آمدیم
جملگیمان خار حسرت آمدیم
ای خدا گلشن نما صحرای دل
مهر و بادی دررسان در آب و گِل
تا ز مهر شمس تو دل، بَر دهد
غنچهای از گلشن دلبر دهد
تاکنون نوشته ای در این مجموعه ثبت نشده است.