عبارات مورد جستجو در ۵۹۵۱۸ گوهر پیدا شد:
صفایی جندقی : انابت‌نامه
شمارهٔ ۳
به دست اگر چه متاعی به جز گناه ندارم
ولی چه چاره که غیر از درت پناه ندارم
هم از تو پیش تو نالم خلاف مردم عالم
کجا روم که جز این در گریزگاه ندارم
کسی نداد پناهم تو ره به خویشتنم ده
که آشکار و نهان جز سوی تو راه ندارم
بهای وصل تو بسیار و من بضاعتم اندک
به خورد عشق دریغا که دستگاه ندارم
از این نوای دمادم وز این سرشک پیاپی
به دیده اشک نماند و به سینه آه ندارم
بریز خون من امشب کجا مجال تظلم
مرا که روز قضا جز یکی گواه ندارم
به یمن عشق تو عمری است ای گدای تو شاهان
که هیچ بیم و امید از گدا و شاه ندارم
گرم ز فرط کرم رو سفید خواهی و فارغ
به حشر واهمه از نامه ی سیاه ندارم
به تاج زر نتوان سر ز راه برد صفائی
مرا که بر سر کویش به سر کلاه ندارم
صفایی جندقی : رباعیات انابیه
شمارهٔ ۱
یا رب می ملعنت به جامم نکنی
وز جام غرور و تلخکامم نکنی
در محشر عام پیش خاصان درت
انگشت نمای خاص و عامم نکنی
صفایی جندقی : رباعیات انابیه
شمارهٔ ۲
غیر از نیکی ز نیک ناید کاری
کشنید ز بد به جز بدی کاری
تسلیم رضای تو شدم بی اکراه
در ساختن و سوختنم مختاری
صفایی جندقی : رباعیات انابیه
شمارهٔ ۳
یک عمر ز حضرت تو رخ تافته ام
و امروز خجل سوی تو بشتافته ام
بر خجلت من ببخش کز چشم امید
بخشنده راستین تو را یافته ام
صفایی جندقی : رباعیات انابیه
شمارهٔ ۵
عزت که دهد اگر تو خوارم خواهی
طاعت چه کند چه شرمسارم خواهی
در رسته ی رستخیز با قید دو کون
غم نیست اگر تو رستگارم خواهی
صفایی جندقی : رباعیات انابیه
شمارهٔ ۶
با آن همه رحمت ار امانم ندهی
بایست خود از نخست جانم ندهی
محروم کجا روم از این در یارب
تا رحمانی چو خود نشانم ندهی
صفایی جندقی : رباعیات انابیه
شمارهٔ ۷
محشر محشر اگر گناه است مرا
عفو تو چه غم که عذرخواه است مرا
دل با همه امید دو نیم است ز بیم
دو دیده گریان دو گواه است مرا
صفایی جندقی : رباعیات انابیه
شمارهٔ ۸
برخیز دلا که ملک بی چون طلبیم
بس موهبت از حساب بیرون طلبیم
در آخرت از حیات دنیا همه چیز
هفتاد هزار نوبت افزون طلبیم
صفایی جندقی : رباعیات انابیه
شمارهٔ ۹
روزی که رجوع جان به تن خواهد بود
تن را بدل جامه کفن خواهد بود
هر کس چو من از لباس پرهیز عری است
انگشت نمای مرد و زن خواهد بود
صفایی جندقی : رباعیات انابیه
شمارهٔ ۱۰
آن روز که سوی توست راه همه کس
بر ماهی و ماه اشک و آه همه کس
گر بر سر ما تاج کرامت ننهی
افتد پس معرکه کلاه همه کس
صفایی جندقی : رباعیات انابیه
شمارهٔ ۱۲
یا رب به محبت خود انبازم کن
درهای یقین به روی دل بازم کن
با آه شراره خیز دمسازم کن
با اشک ستاره ریز همرازم کن
صفایی جندقی : رباعیات انابیه
شمارهٔ ۱۴
یا رب به مقربین درگاه قسم
یا رب به مجاهدین فی الله قسم
کز خویشتنم رهی گشائی سوی خویش
با کوشش سالکین آن راه قسم
صفایی جندقی : رباعیات انابیه
شمارهٔ ۱۶
یارب به بیاض سینه ی طور قسم
یا رب به سواد دیده ی حور قسم
زی نور ز ظلمتم دری باز گشای
با چارده اسم آیت نور قسم
صفایی جندقی : رباعیات انابیه
شمارهٔ ۱۷
از خود همه تا نمرد کس زنده نشد
تا پست نشد سری فرازنده نشد
در خدمت خاک درگهت طلعت کس
تابنده نشد چو مهر تابنده نشد
صفایی جندقی : رباعیات انابیه
شمارهٔ ۱۹
با یاد خودم دوام دمسازی بخش
در کوی رضا مقام جان بازی بخش
از سلطنتم دولت بی زاری ده
وز تاج کرامتم سرافرازی بخش
صفایی جندقی : رباعیات انابیه
شمارهٔ ۲۰
رو سوی که آرم ار تو راهم ندهی
سوی که گریزم ار پناهم ندهی
سر بر نکنم ز جیب خجلت همه عمر
تا مژده عفو ازگناهم ندهی
صفایی جندقی : رباعیات انابیه
شمارهٔ ۲۱
یا رب ز کرم بر من غمناک ببخش
آلایش و ناپاکی من پاک ببخش
خود چیست و جود من به جز یک کف خاک
یا رب یا رب بر این کف خاک ببخش
صفایی جندقی : رباعیات انابیه
شمارهٔ ۲۲
جز فضل تو کس یافت کجا دادرسی
داد دل کس به جز تو کی داد کسی
من گر چه تو را داده ام از یاد بسی
زنهار تو داده گیر بر باد خسی
صفایی جندقی : رباعیات انابیه
شمارهٔ ۲۳
یا رب چه شود اگر کنی بعد هلاک
آلایش من به آب رحمت همه پاک
تاجم بر تارک ار تو گیری دستم
خاکم بر سر ار تو برنداریم ز خاک
صفایی جندقی : رباعیات انابیه
شمارهٔ ۲۴
آن را که ز هر جهت نباشد به تو راه
از پیش و پسش در دو جهان نیست پناه
مقبول کلاه و تخت غفران نبود
خذلان تو هر که را کند تخته کلاه