عبارات مورد جستجو در ۵۹۵۱۸ گوهر پیدا شد:
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۴۶
حالی دارم که دیده نادیده شود
طبعی که پسند ناپسندیده شود
آن را که دل و دماغ شوریده شود
بینایی دیده پرده دیده شود
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۴۸
نی حوصله ام که جرعه مستم دارد
نی حرص که فاقه زیر دستم دارد
من همت مطلقم که مستی و خمار
می نتواند بلند و پستم دارد
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۴۹
سیلاب سرشگ آبرو می ریزد
شوریدگیم ز گفتگو می ریزد
کو زهد؟ و کدام توبه؟ سودای کسی
می بر سر من سبو سبو می ریزد
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۵۰
صبحست و خروش بلبلان می آید
برخیز که سنگ در فغان می آید
این ناله مرغان سحر پیغامیست
کز بیداران به خفتگان می آید
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۵۱
آشفته مجلس تو جا نشناسد
بیگانه ببیند آشنا نشناسد
آنجا که عنایت تو گوید بنشین
مشتاق تو کام اژدها نشناسد
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۵۳
در قرب به صد بلان قرین باید بود
پروانه خوی آتشین باید بود
تسلیم به ایمای نظر باید شد
سر بر کف و جان در آستین باید بود
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۵۵
مرسوم رهی که فقر ازان خاسته شد
باطن به ریاضت وی آراسته شد
هرماه چو مرگ دشمنت دیر رسید
هر روز چو عمر حاسدت کاسته شد
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۵۷
فردا که نه دوزخ نه شقی خواهد ماند
نه گرمی یار مشرقی خواهد ماند
پروانه ز شعله بال و پر خواهد ساخت
نی معشوقی نه عاشقی خواهد ماند
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۵۸
جستم ز بلا بلا پناهم دادند
در قلب جفا گریزگاهم دادند
بستند ره نجاتم از هر طرفی
وآنگه به سر کوی تو راهم دادند
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۵۹
تا سایه خامه ات به حرفم افتاد
روح اللهم از صحیفه برداشت سواد
مجموعه دوستان ز من بود سقیم
اعجاز سر کلک توام صحت داد
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۶۱
هر محنت و غم که سر به جانت دادند
مفتاح نشاط جاودانت دادند
از خلعت هستیت مرتب کردند
از هستی خود اگر نشانت دادند
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۶۲
تو هیچ بدی که جسم و جانت دادند
بر کسب عمل تاب و توانت دادند
از داده و ناداده شکایت چه کنی؟
کان چیز که هست رایگانت دادند
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۶۴
گر دل به فریب نفست از پا برود
مگذار که نیم گام از جا برود
با مسکنت تو گر نمی سازد نفس
پیش قدمش کفش بنه تا برود
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۶۹
هرکس ز خودی و خودستایی گردید
از کبر گذشت و کبریایی گردید
هر مرد که سر به حلقه عجز سپرد
سرحلقه مردان خدایی گردید
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۷۰
هر دم عمل خیر تبه خواهم کرد
دایم به خطا نامه سیه خواهم کرد
از معصیتم فزون شود مغفرتش
هرچند عطا کند گنه خواهم کرد
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۷۱
با موکب شه دل خرابی چه کند؟
با قافله تشنه سرابی چه کند؟
من مفلس و مست حسن سر تا قدمت
با میکده ای دل کبابی چه کند؟
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۷۵
آن سو که منم فیض فرو می آید
ذوق و فرحم از همه سو می آید
بالاتر ازین کاخ و گلستان که تویی
جایی است که از بهشت بو می آید
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۷۶
بر تن مفزا که نفس سرکش گردد
بر عقل متن که طبع ازو خوش گردد
در آتش عشق سوز تا نور شوی
پروانه غذای روح آتش گردد
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۷۸
تقدیر و ارادت به مرادت خیزند
جان ها ز عدم به اعتمادت خیزند
لوح تو کتاب محو و اثبات حق است
از سهو تو میرند و به یادت خیزند
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۷۹
رو جانب حق از همه سو باید بود
در کوشش نفی مو به مو باید کرد
از بهر ظهور تو نهان گشته تو را
در ستر خود و ظهور او باید بود