عبارات مورد جستجو در ۳۷۸۶۴ گوهر پیدا شد:
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۲
شد درد حواله از ازل بر تن ما
عشاق کنند وام از خرمن ما
بر گردن چون تویی گرانی حیفست
گر درد تو خون ماست بر گردن ما
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۷
چون شمع تنت ز آتش محفل گرمست
بر دیده نشین که خانه دل گرمست
قربان شومت این تب بیماری نیست
گویا تنت از هوای منزل گرمست
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۸
افتاده کلاه از سر و ناموسم نیست
در بتکده دستانم و ناقوسم نیست
گر عزت و ناز رفت و گر خلوت و ساز
بر هرچه بجز تو رفت افسوسم نیست
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۲۳
گر با غم دل خوشیم غمخوار خوشست
دل خوش داریم از آنکه دلدار خوشست
در کشور ما نه باغ و بازار خوشست
ما را که دیار خوش بود یار خوشست
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۲۷
هر دم که نه با توام برآید، مرضیست
مقصود تویی، حقیقت من غرضیست
بس در عجبم که مانده ام بی تو چسان
قایم چو به جوهریست هر جا عرضیست
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۳۴
دایم به رهت در دو چشمم بازست
صد تحفه ام از نیاز پااندازست
پیش آی و به مهر دانه عشوه بریز
پر تیز مرو که روح در پروازست
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۴۳
دی غافلم آن مایه دین پیش آمد
قهرش به سیاست از کمین پیش آمد
با غمزه نگه رفت که صلح انگیزد
صد عقده اش از چین جبین پیش آمد
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۴۹
سیلاب سرشگ آبرو می ریزد
شوریدگیم ز گفتگو می ریزد
کو زهد؟ و کدام توبه؟ سودای کسی
می بر سر من سبو سبو می ریزد
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۵۴
یادم به کنایت جگرسوز کند
گرمم به حدیث غیرت افروز کند
از گوشه چشم اندک اندک بیند
ترسد که عنایتم بدآموز کند
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۵۸
جستم ز بلا بلا پناهم دادند
در قلب جفا گریزگاهم دادند
بستند ره نجاتم از هر طرفی
وآنگه به سر کوی تو راهم دادند
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۷۵
آن سو که منم فیض فرو می آید
ذوق و فرحم از همه سو می آید
بالاتر ازین کاخ و گلستان که تویی
جایی است که از بهشت بو می آید
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۸۱
ای بلبل بی قرار غوغا بردار
بخروش و گره از دل شیدا بردار
خوبی بهار شد به افسوس بنال
گل می رود از قفاش آوا بردار
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۸۲
برگیر نقاب و بختم از جا بردار
بنمای رخ و لاله حمرا بردار
جان در ته پای می رود زلف بکش
در از سر زلف می رود پا بردار
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۸۳
جان را به پذیره آی از جا بردار
زان پیش که شوقم بکشد پا بردار
جان و دل و دیده ارمغان آورده
آیینه ای از بهر تماشا بردار
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۹۸
یک چند پی امید می گردیدم
خار و خس حرمان ز رهش می چیدم
دیدم که سر از کوی که برمی آرد
پا بر سر آرزوی دل مالیدم
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۰
آتش خورم و زحمت جانان نشوم
پروانه شمعم مگس خوان نشوم
چون خنده ساقی گزک مستانم
جز بر جگر کباب مهمان نشوم
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۳
گر دوری ازان طرف گلستان دارم
از هر چمنش هزاردستان دارم
زافسانه مستی گل و بلبل او
هر گوشه که محفلیست مستان دارم
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۱۱۳
گه بر سر فرمان تو جان افشانم
گه بر رقمش گنج روان افشانم
بر سر نهم و چو بحر و کان جوش زنم
پس از ته دل گنج بر آن افشانم
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۱۱۸
از می لبش آتش تر آورد برون
از آب به خنده شکر آورد برون
خورشید ستاره بر مزارم بارید
تا از شبه یار گوهر آورد برون
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۱۲۰
بنمای رخ و شکفته رویم گردان
بگشای لب و فرشته خویم گردان
زان خط که چراگاه غزال نظرست
بردار نقاب و مشگ بویم گردان